ذبح عظیم
«ذبح عظیم»
گر بگردید در زمین و زمان
و بـکـاویـد بـا تـمـام تــوان
سنجه ها آورید از هر سان
و بسنـجـیـد بـا دقـایــق آن
قصهی عاشقان نامی را
باز خــوانیــد از زبـان بِهان
از نظامی به خسرو و شیرین
یا ز جامـــیّ و در بهـــارستان
نیست عشقی چو شاهکار حسین
زانــکــه تاریــخ از اوســت در هیجان
قصّهی کوهکن، کهن گردد
هست ذبح عظیم در فوران
عاشقی را حسین معنا کرد
حُـبّـهُ خَـیـرُ کَـیـلِ و الـمـیزان
در مقام فنا مقام رضاست
صـارَ ثـارُاللهَ اَجـرهُ رِضــوان
هرچه داری اگر به عشق دهی
کافِــرم گـر جــوی کنی خُسران
داد مردانه هرچه داشت حسین
در ره عـشـق حـضـرت سبـحـان
سخت «نافذ» شده دِماء و دمش
با حسین زندگی است در جریان
اربعین می رود که بگشاید
راه ظـاهـر شـد امـام زمان
محمّدعلی مشایخی(نافذ)- مهرماه ۱۴۰۱ شمسی