صبر علی
« صبر علی(ع)»
بیگانه جور و خویش جفا می کند عیان
یارب! دلم گرفتــــه ز کردار این و آن
درّی گرانبهایم و این قوم بی تمیــــــز
کمتر ز سنـــگ خاره گرفتند این گران
پامال حبّ جــــــــــاه نمودند حقِّ من
حال آنکه من علیـّم و الله ترجمــــــان
در کنج خانه گوشـه نشینـــم نموده اند
حال آنکه من ولیّـم و مولای انس و جان
این شاهدخداست که مظلوم اول است
این مرتضاست تـــــالی ختم پیمبران
از سوی من دو پیــک نهــــانی روانه است
اشکی به قعر چـاهی و آهــی به آسمـان
ای چــــــاه! راه آه و صبوری گرفته ام
وی دامن نخیـل شمـایید محـــــــرمان
صبری ولی چه صبری؟ غم گشته قوت و نان
صبری ولی چه صبری؟ آتش مرا به جان
صبری ولی چه صبری؟ در حلق استخـــوان
صبری ولی چه صبری؟ خارم به دیدگان
محمّد علی مشایخی (نافذ) - 1365
.
+ نوشته شده در سه شنبه بیست و دوم آبان ۱۳۸۰ ساعت 10:39 توسط محمد علی مشایخی
|